بدرود اي پيامبر خدا! بدرود اي مدينه! بدرود نه از دل و جان، بلکه با تن و جسم که به قول خواجه حافظ:
به تن مقصّرم از دولت ملازمتت
ولي خلاصه جان، خاک آستانه تست
گرچه رو به کعبه دارم، اما از مدينه دل نمي کنم:
مي روم وز سر حسرت به قفا مي نگرم
خبر از پاي ندارم که زمين مي سپرم
پاي مي پيچم و چون پاي دلم مي پيچد
بار مي بندم و از بار فرو بسته ترم