: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
گردهمایی کاروان های حضرت زینب (سلام الله) و فاطمیون
در اولین سالگرد عمره دانشجویی
پنج شنبه - 17 مرداد ماه 1387 - مطابق با پنجم شعبان
ساعت 5:30 الی اذان مغرب
به صرف شام
مکان : تهران - خیابان طالقانی - لانه جاسوسی سابق آمریکا
بچه های کاروان حضرت زینب (س) جهت آمدن با رابط فرهنگی کاروان ، خانم مطهری هماهنگی کنند .
نوشته شده توسط : دانشجو
کسى که براى انجام عمره تمتّع محرم شده و وارد مکّه مى شود، باید به نیّت طواف، هفت مرتبه به دور خانه کعبه که در مسجدالحرام است بگردد.
1 ـ طواف را باید از مقابل گوشه اى از کعبه که حَجرُالاَْسْوَد (سنگى است بیضى شکل و سیاه رنگ، که در گوشه شرقى دیوار کعبه، با ارتفاع 5/1 متر از سطح مسجد نصب شده است.) در آن است آغاز کند و در همان جا به پایان ببرد.
2 ـ خانه کعبه، در حال طواف باید در طرف چپ طواف کننده باشد، بنابراین اگر در حال حرکت رو به کعبه باشد، یا عقب عقب برود صحیح نیست.
3 ـ انسان باید همانطورى که همه مسلمانان طواف مى کنند طواف را از مقابل حجرالاسود شروع کند و ادامه دهد و ایستادن مقابل حجرالاسود در هر دور لازم نیست.
4 ـ طواف کننده باید به دور «حِجْرِ اسماعیل» (فضایى است بین کعبه و دیوارى نیم دایره به عرض حدود 10 متر که از زاویه شمالى تا زاویه غربى کعبه امتداد دارد. هرگاه باران بر بام کعبه ببارد، از ناودان رحمت در این فضا مى ریزد، اینجا مدفن حضرت اسماعیل (علیه السلام) و مادرش هاجر و پیامبران بسیارى مى باشد. )هم بگردد، یعنى در هنگام طواف، داخل «حِجر» نرود.
مقام ابراهیم ، حجر اسماعیل ، محدوده استحبابی طواف |
5 براى مطاف حدى وجود ندارد و تا هر جاى مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند ، طواف مجزى است ، بلى مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد فى ما بین کعبه و مقام ابراهیم انجام دهد .
6 ـ اگر انسان بر اثر بیمارى یا پیرى یا زیادى جمعیّت نتواند در این محدوده طواف کند، طواف در خارج این حدّ اشکال ندارد.
7 ـ طواف کننده باید با طهارت طواف کند یعنى با وضو باشد و غسلى برعهده او نباشد و نیز بدن و لباس وى پاک باشد، همانگونه که نماز مى خواند.
نوشته شده توسط : دانشجو
از بین بچه های کاروان ، رابط فرهنگی مون یکی از خاطراتش رو برام فرستاده که توی وبلاگ میذارم
روز اولی بود که رسیده بودیم مدینه .
آماده شدم برای نماز ظهر برم حرم .سوار آسانسور شدم و رفتم طبقه همکف .
تا از آسانسور پیاده شدم ، آقای کشانی و آقای عطایی سوار آسانسور شدند و همون لحظه آقای کشانی گفتند :
"خانم مطهری ،برو طبقه اول اتاق 115 پیش آقای میر امینی . به عنوان رابط فرهنگی کاروانمون با ستاد عمره دانشجویی انتخاب شدی " و در آسانسور بسته شد .
چند لحظه سرجام وایستاده بودم و فکر میکردم آقای کشانی چی گفت ؟ برم پیش کی؟ چی کاروان ؟ من اصلا فکر نمیکردم آقای کشانی فامیلی من را بلد باشه ...
نمازم رو حرم خوندم و برگشتم هتل و بعد از نهار وقتی آقای کشانی را دیدم رفتم پیششون و گفتم :" ببخشید ،ظهر چی گفتید به من " و ایشون همون حرف ها رو تکرار کردند .
رفتم طبقه اول . اخر راهرو ، یه شقه مانند بود که سه تا اتاق توی این شقه بود .
کنار راهرو پر بود از کتابهای مخصوص عمره و حج .
در دو تا از اتاق ها بسته بود و فقط یکی باز بود و آقایی پشت یک میز نشسته بودند .
رفتم تو و خودم رو معرفی کردم و گفتم برای کدوم کاروانم .
روی دیوار یک تابلو بود که مشخصات هر کاروانی مثل روز ورود و روز خروج و تاریخ زیارت دوره و اسم مدی و معاون و روحانی و اتاق هاشون رو روش نوشته بودند و البته اسم رابط فرهنگی هر کاروان و اتاقش (اهم ) مشخصات کاروان ما را هم پرسیدند و یادداشت کردند .
آقای میرامینی که خیلی خوش برخورد بودند ، کارهایی که رابط فرهنگی ها باید در طول این دو هفته توی کاروان خودشون انجام بدهند رو برام توضیح دادند و یکسری ورق و مسابقه و تخته وایت بورد و ماژیک و ... تحویلم دادند .
اینطوری شد که من شدم رابط فرهنگی کاروان .
هنوز که هنوزه نشده از آقای کشانی بپرسم چی شد که من رو برای این کار انتخاب کردند ؟
اذا اراد الله بعبد خیرا جعل حوائج الناس علیه
خوشحال بودم که شاید یک کم ، مشول این حدیث شده بودم .
نوشته شده توسط : دانشجو
روز تولد حضرت علی (علیه السلام) مکه بودیم و می خواستیم بریم عمره مجدد
من سخت سرما خورده بودم ولی هر جور بود خودم رو کشوندم تا عمره مجدد رو از دست ندم .
و چه صفایی داشت گرد کعبه چرخیدن روز تولد مولود کعبه و زیر لب زمزمه علی ولی الله گفتن
به امید روزی که کنار کعبه فریاد بزنیم علی ولی الله
روز معلمه
رفتم سراغ نهج البلاغه ، حکمت 147 در فضیلت علم. امام علی علیه السلام به کمیل فرموده اند :
یا کمیل ان القلوب اوعیه فخیرها اوعاها.
فاحفظ عنی ما اقول لک .
الناس ثلاثه : فعالم الربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاءا الی رکن وثیق.
ای کمیل ابن زیاد ! این قلب ها بسان ظرف هایی هستند که بهترین آنها ، فراگیرترین آنهاست . پس آنچه را می گویم نگاهدار !
مردم سه دسته اند : دانشمند الهی ، آموزنده ای بر راه رستگاری و گروهی مثل پشه هایی که دست خوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند ، که به دنبال هر سر و صدایی میروند ، و با وزش هر بادی حرکت می کنند ، نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناه گاه استواری پناه گرفتند .
ترجمه محمد دشتی
ای کمیل ای مرد پاکیزه گهر همچو ظرفی هست دل های بشر
بهترین خلق باشد آن کسی کو بود گنجایش قلبش بسی
آنچه می گویم کنون در گوش گیر با کمال شوق ، با جان می پذیر
بر سه دسته مردمان عالمند قسم اول پارسا و عالمند
دیگری شاگرد راه راستی خاسته در راه حق ، بی کاستی
سومی نا مردمانی خوار و پست بی هویت ، هر طرف افکنده دست
دی پی هر بانگ ،را هی می شوند پیش هر بادی ،چو کاهی می شوند
نه ز دانش ،جان ،فروزان ساختند نه به محکم حلقه چنگ انداختند
ترجمه منظوم امید مجد
حالا من کدوم یکی از این دسته هام ؟
دانشمند الهی که نیستم ! هنوز انقدر اموزنده براه رستگاری نشدم ! ولی دسته سوم که برای خودشون ژیچ و تاب می خورند هم نیستم ! فکر می کنم یه چیزی بین دسته دوم و سوم ام .
البته امیدوارم روزی به دسته اول برسم
اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام
نوشته شده توسط : دانشجو
موبایلم زنگ خورد ، وقتی دیدم عکس گنبد پیامبر رو صفحه اش افتاده فهمیدم کی پشت خطه
آقای کشانی
گوشی رو برداشتم و سلام و احوالپرسی
پرسیدم :چه خبر ؟ امسال کاروان دانشجویی نبردید ؟
گفتند : جمعه همین هفته داریم میریم (سی فروردین )
و من حسرت خوردم بر سفری که رفتیم و قدرش رو ندونستیم .
جمعه با خودم خیال میکردم منم یکی از دانشجوهای کاروان آقای کشانی هستم و می خوام برم ...
خدایا جونم !!! یعنی میشه دوباره قسمت ما کنی ؟
نوشته شده توسط : دانشجو